چرا شهرآورد، از بازی ملی پرهیجان تر است؟
در جایی خوانده ام که درست کردن دو تیم ورزشی و انداختن آنها به جان هم، یک توطئه انگلیسی است که سال های نه چندان دور طراحی شده است. در مورد صحت یا سقم آن نمی خواهم حرفی بزنم، اما در این چند روز، این مسئله ذهن مرا خیلی به خود مشغول کرده است که چرا برای ما بازی ملی، از حساسیت یک بازی داخلی و بین خودی، برخوردار نیست؟!
این که دو تیم با هم رقابت کنند و یکی به واسطه آمادگی بیشتر، تدبیر بهتر و هوشمندی بالاتر، پیروز از میدان بیرون بیاید، جای ایراد و اشکال ندارد، بلکه می تواند یک نقطه مثبت باشد و آن هم همفکری و همکاری گروهی برای پیروزی. ولی دقت در حواشی شهرآورد، این نکته را به ما یاد آوری می کند که در بسیاری مواقع، نه تنها این برخورد به نفع انسان ها نیست، بلکه باعث حیف و میل بیت المال می شود؛ چه دوستی هایی را که به دشمنی تبدیل می کند؛ چه انرژی های مثبتی که هدر می رود و در نهایت چه سرکوفتگی و احساس شکستی که در تیم بازنده رخ می دهد. و تازه باید به آن، اشتباهات غیرعمدی یا عمدی داور، بازیکن و مسئولین نیز اضافه کرد که تا مدت های مدیدی بعد از بازی، نقل جراید، رادیو و تلویزیون و ... است.
به این جا که می رسیم، اندکی ذهن ما گزیده می شود و به فکر فرو می رویم که واقعاً این همه هیاهو و شلوغ کردن، برای چیست؟!
اگر رشد اخلاقی و معنوی و مادی در این قضیه نباشد، و اگر سرمایه های این مملکت به ثمر ننشیند، باید برای جای دیگر که مو را از ماست بیرون می کشند، اندیشید، اندیشید و اندیشید.